آسمان آبي ، نسيم بهاري ،
اما دل من غمگين است
بهار آمد
دل من زمستان است ،
تنهايي ام را با که قسمت کنم ، .... ، نمي دانم ؟؟
بغضهاي دل را با که بگويم ،....، نمي دانم ؟؟
گاهي دوست مي دارم ديوانه باشم ،
هيچ درک نکنم ، نفهمم ......
در دنياي خويش آزادانه....
واي خدايا ، چه لذتي....؟؟؟!!!
در دنيايي زيستن که کسي از آن خبر نداشته باشد.
اگه روزگار گذاشت يه بار ديگه دنيا بيام ،،، بازم عاشقت مي شم بازم سراغ تو ميام